معرفی کتاب تاریخ روانکاوی
کتاب «تاریخ روان کاوی» اثر استفان میچل و مارگارت بلک، تفکر روانکاوانه معاصر یعنی مجموعه کارهایی که از زمان فروید انجام شده است را برای اولین بار در دسترس مخاطب قرار میدهد. اثری پر از فرازونشیب و عاری از اصطلاحات، که با نمونههای موردی فراوان نشان داده شده است، وسرانجام اندیشه روانکاوانه مدرن را در دسترس مخاطب قرار میدهد.
روانکاوی تلاشی است برای فهم عینیِ ذهنیت از رهگذر برقراری رابطهای ویژه با آدمی. همین است که روانکاوی کلاننظریهای را درباب انگیزش آدمی پیش مینهد و مفهوم «ناهشیار» را در کانون آن جای میدهد که، چونان یک دیگری در بطن خود، آدمی را به اینسو و آنسو میکشد. روانکاوی شعبهای از معرفت و شیوهای درمانی است که غایتی جز فهم عینیِ ذهنیت ندارد و از این رو از پی نظریههای معتبری است که راهنمای کاوش و استنباط و مداخلۀ درمانی باشد. این نظامِ مفهومی، متناسب با اهدافش، مدلهای گوناگونی دارد: ۱. مدل ذهن؛ ۲. مدل آسیبشناسی؛ ۳. مدل رشد و تحول؛ ۴. مدل کنش درمانی یا نظریۀ درمان؛ و ۵. فنون درمانی. زبان روانکاوی همواره از شاخصترین و بحثانگیزترین ویژگیهای این شعبۀ معرفتی بوده، و زمینه و زمانه دستخوش تغییرات بسیارش کرده است. در زمانۀ ما زبان روانکاوی، همسو با تغییرات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، از «واپسرانی» به «گسستگی ذهن و دوپارهسازی» و از «درونروانی» به «بینذهنی» و از «خودداری» به «خودمختاری» دگرگون شده است. هدف روانکاوی امروزه دیگر نه بازیابی خاطرات و مضامین واپسراندۀ ناهشیار، که تمرکز بر میدان و ماتریس بینشخصیِ معانی، پرورش زندگی هیجانی، و تجربۀ عواطف و فانتزیها (خیالات) و تخیلات است. بیمار امروزی نیز دیگر نه درگیر اختلال در واپسرانیِ جنسی و عذاب وجدان، که گرفتار کاستیهای هیجانی در روابط و ازخودبیگانگی و فقدان معنا در زندگی است. مفاهیم ابداعی فروید، از جمله احساسات و افکار ناهشیار و تعارض و معنای رؤیا و میل جنسی در دوران کودکی، بخشی از فرهنگ روانشناختی ما شده است. اما اندیشۀ روانکاوانه در نیمقرن اخیر شاهد دگرگونی و گسترشی عظیم بوده است.استیون میچل و مارگارت بلک در تاریخ روانکاوی شرحی آسانیاب از اندیشۀ روانکاوانۀ معاصر یا، به دیگر سخن، مجموعهٔ آرای پسافرویدی پیش نهادهاند. این درآمدِ پُرمایه و همهفهم اندیشۀ روانکاوانۀ مدرن را با بهرهگیری از مطالعات موردیِ پُربار و مفصل، به قامت درک همگان دوخته و کتابی کارآمد و از جهاتی کممانند را به خوانندگان و متخصصان روانکاوی عرضه کرده است.
کتاب «تاریخ روان کاوی» اثر استفان میچل و مارگارت بلک، تفکر روانکاوانه معاصر یعنی مجموعه کارهایی که از زمان فروید انجام شده است را برای اولین بار در دسترس مخاطب قرار میدهد. اثری پر از فرازونشیب و عاری از اصطلاحات، که با نمونههای موردی فراوان نشان داده شده است، وسرانجام اندیشه روانکاوانه مدرن را در دسترس مخاطب قرار میدهد. زیگموند فروید، در ایجاد روانکاوی و روشهای بالینی برای روبهرو شدن با دانش آسیبشناسی روانی از راه گفتوگو میان بیمار و روانکاو، فنونی را مانند بهکارگیری تداعی آزاد و همچنین کشف انتقال و همچنین فرآیند تحلیلی روانشناسی را ارائه کرد. بازتعریف فروید از تمایلات جنسی که شامل اشکال نوزادی هم میشد به او اجازه داد که عقده ادیپ را بهعنوان اصل مرکزی نظریه روانکاوی درآورد. تجزیه و تحلیل او از خود و رویاهای بیمارانش بهعنوان یک آرزوی تحقق یافته او را به یک مدل برای تجزیه و تحلیل نشانههای بالینی و سازوکار سرکوب رسانید و همچنین برای گسترش نظریه خود مبنی بر اینکه ناخودآگاه یک مرکز برای ایجاد اختلال در خودآگاه است از آن استفاده کرد. فروید وجود زیست مایه را قطعی میدانست. امروزه مفاهیم مدنظر فروید، به بخشی از واژگان روانشناختی ما و از آن فراتر به واژگان کاربردی در زندگی روزمره بدل شده است. افکار و احساسات ناخودآگاه، تعارض، معنای رویاها و احساسات دوران کودکی همه مفاهیمی هستند که فروید بخش اعظمی از پژوهشهای خود را صرف شناخت آنها و تبیین تاثیراتشان بر زندگی انسانها کرد. اما تفکر روانکاوانه از زمان مرگ فروید در سال ۱۹۳۹ دستخوش گسترش و دگرگونی عظیمی شده است. کتاب «تاریخ روان کاوی» با تمرکز بر کار شاگردان و مخالفان فروید، چگونگی و چیستی تفکر روانکاوانه مدرن را برای خواننده عام و علاقهمندان مبتدی قابل دسترس میکند. از جمله در این اثر توضیحاتی درباره دیدگاههایی درباره فرآیندهای نمادین بدوی، دیدگاههای شگفتانگیز دوران کودکی توسعه یافته، دیدگاههای بین فردی و مطالعات مربوط به خودشیفتگی و تأملات و در مورد تعبیه تجربه در زبان و خیلی چیزهای دیگر که روانشناسان مطرح بعد از فروید به آنها پرداختند بحث میکند. میتوان گفت این یکی از اولین کتابهایی است که درباره اندیشه و نظریه روانکاوانه فروید و برای عموم مردم نوشته شده است و کسانی که به طور رسمی در رشته روانشناسی تحصیل نکردهاند میتوانند بدون نگرانی آن را مطالعه کنند چون معمولا نویسندگان این دست کتابها فرض میکنند که خوانندگان برخی از اصول فروید را میدانند. از همین رو کتاب «تاریخ روان کاوی» یک مرور کلی بر بیش از ۱۰۰ سال اندیشه، نظریهپردازی و پیشرفت روانکاوانه است. همچنین یک مرور کلی و مقدمهای عالی برای تحلیلگران متعدد و نظریه های آنها. این کتاب نه تنها از منظر آکادمیک یا پزشک بسیار آموزنده و آموزنده است، بلکه بینش زیادی برای بیماران ارائه میدهد و برای هر نظریه ارائه شده، نویسندگان توضیح میدهند که چگونه چنین نظریهای در یک موقعیت تحلیلی واقعی عمل میکند.
درباره نویسنده کتاب
این کتاب با همکاری دو نویسنده نوشته شده است. استفان میچل و مارگارت بلک، هردو روانشناس.
استیون میچل (۲۳ژوئیه ۱۹۴۶ – ۲۱ دسامبر ۲۰۰۰) یک روانشناس بالینی و روانکاو بود که نوشتههایش به روشنشدن بسیاری از نظریهها و نظریهپردازان روانکاوی متفاوت کمک کرد. کتاب او با جی گرینبرگ، روابط ابژه در نظریه روانکاوی (۱۹۸۳)، به یک کتاب درسی کلاسیک در مقاطع تحصیلات تکمیلی و موسسات تحصیلات تکمیلی در دانشگاههای آمریکا تبدیل شد و مقایسهای واضح و منظم از آنچه که مدتها مجموعهای بسیار پیچیده و اغلب گیجکننده از نظریههای متفاوت بود را ارائه داد. استیون میچل را رهبر روانکاوی رابطهای میدانند. میچل به ایجاد مسیر ارتباطی برنامه فوق دکتری دانشگاه نیویورک در روان درمانی و روانکاوی هم کمک کرد. او در روابط عینی در نظریه روانکاوی بین نظریههای روانکاوی که بر انگیزههای بیولوژیکی مانند تمایلات جنسی و پرخاشگری تأکید دارند، از یک سو و نظریههایی که بر روابط انسانی تأکید میکنند، از سوی دیگر تمایز قائل شد. اولی به عنوان نظریههای محرک/تعارض و دومی نظریه های رابطه/تعارض نامیده میشدند. میچل به طور کلی به عنوان بنیانگذار مکتب روانکاوی موسوم به رابطهای شناخته شد که او در کتابهای خود آن را توصیف کرد. یکی از مهمترین دستاوردهای میچل تأسیس مجله بینالمللی روانکاوانه، گفتوگوهای روانکاوی، فصلنامه علمی بسیار تأثیرگذاری بود که همچنان روانکاوی رابطهای را برای طیف مخاطبان گستردهای ارائه میداد.
مارگارت بلک، دیگر نویسنده این کتاب نیز مدیر هیئتمدیره موسسه ملی رواندرمانی، عضو هیئتمدیره و نایب رئیس انجمن بینالمللی روانکاوی رابطهای و رواندرمانی، ویراستار وابسته گفتگوی روانکاوی،و عضو هیئت تحریریه مطالعات جنسیت و جنسیت است. او دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه میشیگان و مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه کلمبیا است و فارغ التحصیل موسسه تحلیلی، مرکز تحصیلات تکمیلی است.